پیشنوشت: دیشب متنی نوشتم که بیشباهت به پست شبقبلش نبود؛ و چون ابراز احساساتم را بیش از این جایز نمیدانستم، آنرا بارگذاری نکردم. امشب هم هرچقدر فکر کردم، دیدم نمیتوانم نوشتهای بدون گلایه و طعنه به خودم بنویسم. پس تصمیم گرفتم یکی از نوشتههای قبلیام را پست کنم. یک متن قدیمیو جالب از دوران بچگی که هنوز هم بوی آن روزهارا میدهد. شاید بهترین مسکن این روزهای همهما، سفر به دوران شیرین کودکی یا پرواز بر فراز آسمان آبی آینده باشد.
سالمرگ رومل بازدید : 673
پنجشنبه 23 مهر 1399 زمان : 19:37